جواب یه شاعر به شاهین نجفی در پی اهانت به علمدار کربلا
"شعری در پاسخ اهانت به ابالفضل العباس"
.حتما بخونید ادم جگرش حال میاد ♥
.
.
.
خبر آمد که به دلدار اهانت شده است
.
وَ به دستان علمدار جسارت شده است
.
به خیالت مثلا قافیه سازی کردی
.
بچه جان با دُم یک شیر تو بازی کردی
.
پسرک آخر این قصه خودت باخته ای
.
این چه ابیات کثیفیست به هم بافته ای
.
به چه حقی تو دَم از دست علمدار زدی
.
شرح رسوایی خود را همه جا جار زدی
.
بی حیا حضرت عباس کجا وُ تو کجا
.
مایه ی فخر همه ناس کجا وُ تو کجا
.
تو که هستی که از عباس سخن می رانی
.
طینت پاک و نیاکان نکو می خواهد
.
بردن نام علمدار وضو می خواهد
.
تویِ گنجشک به شیطان لعین بنده شدی
.
باز با واژه ی "شاهین" سبب خنده شدی
.
نجفی! با پسر شاه نجف کارَت چیست؟
.
خود ابلیس حیا کرد وُ هوادارَت نیست
.
پرچمش فوق علم هاست علمدار حسین
.
پسر سوم زهراست علمدار حسین
.
اسوه ی مردی وُ اسطوره ی مردانگی است
.
بانیِ مکتب جانبازی و پروانگی است
.
صولت صفدری وُ هیبت حیدر دارد
.
همت وُ معرفت فاتح خیبر دارد
.
خود الله به عباس علی مغرور است
.
چشم خفاش به این نور خدایی کوراست
《کپی واجب》